کد مطلب:245385 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:357

کلمات شریفه و مواعظ بلیغه ی حضرت جواد
قال الجواد علیه السلام من وثق بالله و اتكل علیه نجاه الله من كل سوء و حرزه من كل عدو فرمود كسی كه به خدا اعتماد نماید و توكل بر خدا كند خدا او را نجات خواهد داد و از هر بدی و گزندی و دشمنی او را مصون خواهد داشت.

انسان با ایمان باید توحید در توكل داشته باشد و هر كس متوكل به خدا باشد خدا او را كافی است كما اشارالیه نص الكتاب الالهی: و من یتوكل علی الله فهو حسبه (آیه 3 سوره ی طلاق).



ما عاشقان غیر از خدا یاری نداریم

با یاریش حاجت بدیاری نداریم



و قال علیه السلام : الثقة بالله ثمن لكل غال و سلم بكل عال.

فرمود اعتماد به خداوند تبارك و تعالی بهاء هر چیز گران است و برای ترقی و تعالی انسانی و وصول به هر كمالی بهترین نردبان است با این نردبان است كه آدمی می تواند به هدف و مقصد خود كه كمال مطلق است نائل آید راهی كه انسان پله های آن را بپیماید منحصرا همین سلم و نردبان است كه او را به حضرت رفیع الدرجات ذوالعرش نزدیك می سازد.

و قال علیه السلام كیف یضیع من الله كافله، فرمود چگونه ضایع شود كار كسی كه خدا كفیل او باشد پس هر كسی كه كار خود را به خدا واگذارد ابدا كارش ضایع نشود.



[ صفحه 344]





تو با خدای خود انداز كار و دل خوش دار

كه رحم اگر نكند مدعی خدا بكند



قال الجواد علیه الصلوة و السلام: كیف ینحو من الله طالبه چگونه نجات می یابد كسی كه خدا برای انتقام در طلب اوست پس از حیطه ی قدرت مطلقه الهیه كه جهان هستی كشور حكمفرمای اوست فرار كردن امكان پذیر نیست زیرا به هر جا بگریزد از تحت حكومت خدا خارج نیست بنابراین اگر می خواهی فرار كنی به سوی خودش فرار كن (ففروا الی الله) یعنی از قهرش به سوی لطفش.



از قهر تو بر لطفت بردیم پناه ای دوست

ما را تو خود ای سلطان تعلیم دعا كردی



باید گفت پروردگارا كریما رحیما



درگذر از جرم كه خواهنده ایم

چاره ی ما كن كه پناهنده ایم



بركه پناهیم توئی بی نظیر

در كه گریزیم توئی دستگیر



جز ره تو قبله نخواهیم ساخت

گر ننوازی تو كه خواهد نواخت



كیست در این دستگه دیرپای

كو لمن الملك زند جز خدای



تا بتو اقرار خدائی دهیم

بر عدم خویش گواهی دهیم



در دعای كمیل می خوانیم (و كیف لی و انا عبدك الضعیف الذلیل الحقیر المسكین المستكین) و نیز می خوانیم و می گوئیم (و لا یمكن الفرار من حكومتك) بابا طاهر چه خوب گفته است:



[ صفحه 345]





خدایا واكیان شوم واكیان شوم

بدین بی خانمونی واكیان شوم



همه از در برونند سوته آیوم

تو گر از در برونی واكیان شوم



حكیم سعدی گوید:



گر برانی و گرم بنده ی مخلص خوانی

روی نومیدیم از حضرت سبحانی نیست



و قال الجواد علیه السلام: عز المومن غناه عن الناس

فرمود عزت و سرافرازی انسان با ایمان در بی نیازی اوست از قاطبه ی مردم یعنی آدمی كه مومن بالله است و یقین دارد كه عزت از آن خدای یكتا است كه صمد است و غنی بالذات است چنانچه خود را در پناه آن غنی مطلق قرار دهد در این صورت غنی باغناء الله می شود كه گفت (گدای كوی تو از هر دو ملك مستغنی است) زیرا آنكه خدا دارد همه چیز دارد و آنكه خدا ندارد هیچ چیز ندارد، چنانكه در دعای عرفه لاهوتیه حضرت امام الكونین مولانا ابی عبدالله الحسین علیه الصلوة و السلام آمده است:

انت الذی غنی بذاتك الی ان قال (واغنی بفضلك حتی استغنی بك عن طلبی) خدای من تو به فضل و كرمت مرا غنی گردان تا به لطف تو از سعی و طلب خود بی نیاز گردم.

و نیز در فرازی از همین دعای عرفه آمده است (ماذا وجد من فقدك و ما الذی فقد من وجدك) یعنی آنكه تو را نیافت چه یافته و آنكه تو را یافت چه نیافت، مفادش آن است آنكه خدا را یافته است همه چیز را یافته است و لنعم ما قیل:



چون مرا هیچ نباشد نه بدنیا نه به عقبی

چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید



و قال الجواد علیه السلام: المومن یحتاج الی ثلث خصال توفیق من الله و



[ صفحه 346]



واعظ من نفسه و قبول ممن ینصحه، یعنی مومن محتاج است به سه خصلت توفیق از حق تعالی و واعظی از نفس خود كه پیوسته او را موعظه كند و قبول كردن از آنكه او را نصیحت می كند و پند می دهد و قال الجواد علیه السلام: الدین عزیز و العلم كنزو الصمت نور و غایة الزهد الورع و لا هدم للدین مثل البدع و لا افسد للرجل من الطمع.

فرمود دین عزیز است، آنكه دین و ایمان دارد نزد مردم همیشه به عزت و شرافت زندگی می كند آدم دیندار و با ایمان نزد مردمان معزز و محترم و مورد اعتماد مردم است و این خاصیت دین داری و ایمان است آدم متدین و مؤمن مورد وثوق جامعه است.

فرمود علم و دانش گنجی است كه خدای منان به هر كس بخواهد می دهد و فرمود صمت و خاموشی نوری است كه در دل می تابد و موجب تفكر و تدبر و تعمق در عواقب امور می گردد عقلا اكثر صمت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند و اگر تكلم نمایند با سابقه تفكر و تأمل است و لنعم ما قیل:



مزن بی تأمل بگفتار دم

نكو گوی اگر دیرگوئی چه غم



و نیز فرمود غایت زهد ورع و پارسائی است كه اجتناب از محارم است و نیز فرمود هیچ چیز دین را مانند بدعت ضربه نمی زند و ضایع نمی گرداند و هیچ چیز مانند طمع آدمی را ذلیل و حقیر نمی گرداند طمع است كه آدمی را فاسد و نزد مردم حقیر و خوار می سازد عزت انسانی در سایه قناعت تأمین و تضمین است مردمان با عزت و شرافت كسانی هستند كه آبروی خود را با همت و مناعت و عزت نفس خود حفظ می نمایند. و لنعم ما قیل :



سرآزاده ی ما منت افسر نكشد

تن وارسته حسرت زیور نكشد





[ صفحه 347]





ما فقیران الی الله ز خود بی خبریم

هر كه شد همدم ما منت قیصر نكشد



و قال الجواد علیه السلام : ثلاث من عمل الابرار اقامة الفرائض و اجتناب المحارم و احتراس من الغفلة فی الدین.

امام جواد علیه السلام فرمود سه چیز است كه از اعمال ابرار و نیكان بشمار می رود. یكی فرائض الهی است كه رعایت آن واجب و لازم است در نظام تشریع و یكی اجتناب نمودن از محرمات شرعیه است و آن عبارت از آنچه حقتعالی آن را حرام گردانیده است و بیانش در قرآن و سنت گردیده است و تمام آن احكام در نظام تشریع بر اساس مصالح است چه واضع آن خدای حكیم است و دیگری احتراس از غفلت چه اگر مراقب احوال و افعال و اقوال خود نباشد و لحظه ای از خدا غافل شود دین خود را از دست می دهد .

و نیز امام جواد علیه السلام فرمود : ثلاث یبلغن العبد الی رضوان الله تعالی، كثرة الاستغفار و حفض الجانب و كثرة الصدقه .

حضرت امام نهم جواد الائمه فرموده است سه چیز است كه بنده ی الهی را به مقام رضا و خشنودی خدای متعال نائل می گرداند و به درجه ی رفیعه سعادت می رساند آن سه چیز.

اولش كثرت و بسیاری استغفار در پیشگاه پروردگار است و استغفار مراتب و درجات بسیار دارد استغفار عام استغفار خاص استغفار خاص الخاص، یك وقت آدمی استغفار می كند در پیشگاه ربوبی از جهت اینكه مرتكب عصیان و گناه گردیده چه گناه كبیره و چه گناه صغیره در هر صورت معصیت كرده یعنی خلاف امر الهی را نموده است.

یك وقت استغفار در پیشگاه پروردگار به لحاظ ترك اولی است اما درجه اعلای استغفار آن استغفاری است كه در محضر الوهی از لسان طبقه ی خاص الخاص از عباد و بندگان مقرب خدا صادر می شود نمونه اش استغفار



[ صفحه 348]



زینت الهیون و ربانیون حضرت زین العابدین و العارفین امام سجاد علیه الصلوة و السلام است چنانكه در مناجاتش با خدا چنین ترانه و شیرین زبانی دارد: الهی استغفرك من كل لذة بغیر ذكرك، و من كل راحة بغیر انسك و من كل سرور بغیر قربك و من كل شغل بغیر طاعتك - از مفاتیح قمی مناجات ذاكرین. در این مقام حكیم متأله استاد عالی مقام الهی قمشه ای رضوان الله تعالی علیه غزلی سروده است به نام غزل توبه ی عاشقان كه مناسب است آن را در این مقام ذكر نمائیم.



از هر چه جز عشق رخت ای یار توبه

وز هر سخن جز ذكرت ای دلدار توبه



تا جان بود كوشیم در راه وصالت

كز هر چه غیر از لذت دیدار توبه



صد لن ترانی گویی از ره برنگردیم

ما و وصالت دیگر از هر كار توبه



در باغ عالم از نظر بر سنبل و گل

با یار سنبل موی گل رخسار توبه



هستی ما خار گلستان وجود است

با رویت ای گل آفرین از خار توبه



تا جلوه ی حسنت در این گلزار دیدیم

كردیم از خار و گل این دار توبه



از هر نظر جز بر رخت استغفر الله

وز هر عمل جز طاعتت صد بار توبه



با خلق احسان با خدا تسلیم و اخلاص

زین هر دو بگذشتی ز هر كردار توبه





[ صفحه 349]





جز عاشقی از هر گناهی چون (الهی)

كردیم بر درگاهت ای غفار توبه



دوم از آن سه چیز تواضع و فروتنی است كه شیوه ی عبادالله است چنانكه قرآن در وصف این زمره از بندگان فرموده است: و عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا (آیه ی 63 سوره ی فرقان) یعنی بندگان خاص رحمان آنان هستند كه بر روی زمین ره به تواضع و فروتنی روند. و لنعم ما قیل، ظاهرا حكیم سعدی علیه الرحمه است.



فروتن بود هوشمند گزین

نهد شاخ پر میوه سر بر زمین



و نیز گفته است :



بلندی از آن یافت كو پست شد

در نیستی كوفت تا هست شد



تجربه شده است كه انسان متواضع را مردم دوست می دارند و محترم می شمارند و بالعكس از آدم متكبر و خودبین مردم نفرت دارند پس لازم است انسان تواضع را خوی خود سازد كه موجب رضا و خوشنودی خدای رحمان است.

سوم از آن سه چیز بسیار صدقه دادن است كه نه تنها صدقه دادن موجب خوشنودی خدا است بلكه صدقه موجب دفع بلا است انسان با دادن صدقه بلا را از خود دور و سلامت خود را تأمین و تضمین می سازد.

قال الجواد علیه السلام: اربع من كن فیه استكمل الایمان من اعطی الله و منع فی الله و احب فی الله و ابغض فی الله.

حضرت امام جواد علیه السلام فرموده است چهار چیز است كه هرگاه در كسی باشد كامل است ایمان در او و آن عبارت است از عطاء و بخشیدن محض رضا و خوشنودی الهی و منع كند محضا لله و دوست بدار محض برای



[ صفحه 350]



خدا و دشمنی كند محض فی الله، یعنی منظورش در این امور چهارگانه و انجام آن محض و خالص جلب رضایت خدا باشد و مقصود دیگری نداشته باشد پس در صورتی كه حب و بغض و منع و دشمنی و عطایش همه لله و فی الله باشد در این صورت مؤمن كامل عیار و فرمانبر محض از دستور پروردگار است.

و نیز روایت شده در كتاب تحف العقول كه از كتب معتبره است به اینكه مردی از حضرت امام جواد علیه السلام تقاضا كرد، اوصنی، قال علیه السلام و تقبل قال نعم قال علیه السلام: توسد الصبروا رفض الشهوات و خالف الهوی و اعلم انك لن تخلو من عین الله فانظر كیف تكون این مرد درخواست پند و اندرزی از حضرت نمود امام جواد فرمود می پذیری وصیت و پند مرا عرض نمود آری قبول می كنم امام فرمود صبر و شكیبایی را تكیه گاه و بالش خود كن و صابر باش.



صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند

بر اثر صبر نوبت ظفر آید



و نیز فرمود فقر را در آغوش گیر و با دولت فقر همدوش باش فقر در زندگی انسانی بهتر از غنا و بی نیازی است چه بسا كه كار آدمی در بی نیازی به طغیان می كشد كما قال الله تعالی : ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی (آیه 6 و 7 سوره علق) و همین بس در نعمت فقر كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود (الفقر فخری).



مال و جاه از تو رقیبا و زما فقر و نیاز

دولت فقر بنازم كه الهی دارد



و نیز از توصیه ی حضرت امام جواد علیه السلام است به آن شخص كه شهوات نفسانی را به دور انداز و ترك كن شهوات را و با هوای نفس مخالفت نما. شكی نیست كه طبیعت آدمی تمایل به شهوات نفسانی دارد ولی نبایست جلو نفس را



[ صفحه 351]



واگذارد و گر نه او را شقی و بدبخت می كند انسان باید حكومت را به دست عقل دهد و همیشه نفس خود را محكوم به حكم عقل گرداند چه اگر نفس اماره ی بالسوء بر عقل آدمی غالب شود انسان را خسر الدنیا و الاخرة می كند.

و فرمود كه تو در برابر دیده ی خدائی و خدا با احاطه ی علمی و شهودی كه بر تو دارد همیشه ناظر اعمال تو است پس خود را بنگر كه چگونه ای.

واقعا انسان خطاكار از عین الله و دیده ی پروردگار كه ناظر كردار اوست غافل است وگرنه مرتكب این همه كردار زشت و اعمال قبیحه و جنایات و بزهكاری كه مایه بدبختی دنیوی و اخروی اوست نمی گردید.

امید است ما با این پند و اندرزهای حكیمانه حضرت جواد الائمه علیه السلام به خود آئیم و این وصایا و نصایح سودمند كه از لسان درربار آن بزرگوار صادر شده است پیوسته نصب العین خود قرار دهیم و بر طبق آن عمل كنیم تا سعادت و خوشبختی نظام ملكی و ملكوتی ما در نشأتین دنیا و آخرت تأمین گردد انشاء الله دیگر با این وصیت به آن رجل در واقع جا دارد كه ما هم این نصیحت را پذیرفته و بیش از این عمر عزیز خود را در شهوات و هواهای نفسانی ضایع نگردانیم. الحق در این مقام حكیم سعدی نیكو گفته است:



اگر لذت ترك لذت بدانی

دگر لذت نفس لذت ندانی



سفرهای علوی كند مرغ جانت

گر از چنبر آز بازش نشانی



ولیكن تو را صبر عنقا نباشد

كه در دام شهوت به گنجشك مانی



تو این صورت خود چنان میپرستی

كه تا زنده ای ره بمعنی ندانی





[ صفحه 352]





گر از باغ انست گیاهی بر آید

گیاهت نماید گل بوستانی



دریغ آیدت هر دو عالم خریدن

اگر قدر نقدی كه داری بدانی



همین حاصلت باشد از عمر باقی

اگر همچنینش به آخر رسانی



بگو تا به از زندگانی بدستت

چه افتاد تا صرف شد زندگانی



بملكی دمی زین نشاید خریدن

كه از دور عمری بشد رایگانی



چنان میروی ساكن و خواب در سر

كه میترسم از كاروان بازمانی



وصیت همین است جان برادر

كه اوقات ضایع مكن تا توانی



قال الجواد علیه السلام: لن یستكمل العبد حقیقة الایمان حتی یؤثر دینه شهوته و لن یهلك حتی یؤثر شهوته علی دینه.

حضرت امام جواد علیه السلام فرموده است هرگز بنده به مقام استكمال ایمان نمی رسد مگر دین خود را بر شهوت و هوای نفسش ترجیح دهد و هرگز هلاك نمی گردد مگر تسلیم شهوت و هوای نفس گردد چه ایمان حقیقی انسان را از هواپرستی باز می دارد و توحید و خداپرستی با هواپرستی هرگز نمی سازد.



با دو قبله در ره توحید نتوان زد قدم

یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن



قال الجواد علیه السلام: من اصغی الی ناطق فقد عبده فان كان الناطق



[ صفحه 353]



عن الله فقد عبدالله و ان كان الناطق ینطق عن لسان ابلیس فقد عبد ابلیس.

امام جواد علیه السلام فرموده است هر كس سخن ناطق و گوینده ای را بشنود و توجه كند بنده ی او خواهد شد پس اگر ناطق از خدا برای خوشنودی و رضای خدا سخن بگوید بنده ی خدا می باشد و اگر آن ناطق از زبان شیطان سخن گفت پس ابلیس را پرستیده و عبد ابلیس شده است.

این كلام به انسان هوشیار باش می دهد كه گوش به هر سخن گوینده ای ندهد مگر سخنی كه جنبه ی الهی داشته باشد كه در این صورت خدا را پرستیده است و اگر چنانچه العیاذ بالله به نغمه ی شیطانی گوش بدهد شیطان را پرستیده است خدای حكیم به انسان نعمت گوش و قوه ی شنوائی عطا فرمود كه استماع منطق وحی الهی و سخنان حكیمانه انبیاء و اولیاء خدا را بنماید در این صورت بندگی خدا را نموده و شكر نعمت او را كرده است و گر نه با استماع نغم شیطانی كفران نعمت خدا كرده و از بندگی خدا سر باز زده است و عبد شیطان شده است پس بسیار بیدار و هشیار باش و نغمه ی رحمانی را مستمع باش و از نغمه شیطانی برحذر باش قال الله تعالی : الم اعهد الیكم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان. (آیه 60 سوره ی یس). قال الجواد علیه السلام: فساد الاخلاق بمجالسة السفهاء و صلاح الاخلاق بمجالسة العلماء الشریف كل شریف من شرفه علمه و السود حق السود لمن اتقی الله ربه الكریم من اكرم وجهه من ذل النار .

امام جواد علیه السلام فرموده است فساد اخلاق در اثر مجالست و همنشینی با سفهاء است و بالعكس اصلاح اخلاق با مجالست و همنشینی با علمای ربانیین كه متخلق به اخلاق الله می باشند حاصل می گردد و نیز فرمود شرافت كل شرافت و سیادت و كل سیادت برای صاحبان علم و تقوای الهی حاصل می گردد شرف هر انسانی به علم و تقوی است آدم متقی و پرهیزكار وجه خود را از نار و آتش دوزخ نجات می دهد.



[ صفحه 354]



این كلام معجز نظام دستوری است حكیمانه كه انسان از مجالست و معاشرات سفیهان و نابخردان و مردم جاهل و نادان احتراز كند و برای اصلاح اخلاق انسانیت كه تخلق به اخلاق جمیله است پیوسته مجالست و معاشرت و همنشینی با علماء دین و متقین داشته باشد كه گفته اند:



همنشین تو از تو به باید

تا تو را عقل و دین بیفزاید



چنانكه در حدیث معتبر آمده كه از حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند با كه مجالست كنیم آن بزرگوار فرمود این پرسش را حواریون از عیسی علیه السلام نمودند فرمود (جالسوا من یذكركم الله روئیته و یزید فی علمكم منطقه و ترغبكم فی الاخرة عمله) با كسی مجالست كنید كه دیدار و رؤیت او شما را به یاد خدا آورد و زبان و منطقش بر علم و معرفت شما بیفزاید و اخلاق و اعمالش شما را به عالم آخرت راغب و مشتاق گرداند .

قال الجواد علیه السلام: علیكم بطلب العلم فان طلبه فریضة و البحث عنه نافلة و هو صلة بین الاخوان و دلیل علی المروة و تحفة المجالس و صاحب فی السفر و انیس فی الغربة.

حضرت امام جواد علیه السلام فرموده است بر شما باد طلب علم و دانش چه جستن علم بر انسان واجب است و خود بحث علم مستحب است و علم است كه باعث وصلت و الفت و مودت و مروت بین اخوان دینی می شود و علم است كه تحفه مجالس است و علم است كه مصاحب و رفیق آدمی در سفر و علم است كه انیس و مونس انسانی است در غربت و تنهائی. نگارنده گوید اخبار و احادیث صادره از لسان مقام عصمت و معادن علم و حكمت در فضیلت و شرافت علم و دانش و صاحبان آن كه صادر شده چه از پیغمبر اكرم و چه از زبان ائمه اطهار علیهم السلام بسیار است، چنانچه در اصل طلب علم پیغمبر اكرم فرموده طلب العلم فریضة علی كل مسلم و مسلمه یعنی



[ صفحه 355]



جستن علم بر هر مرد مسلمان و زن مسلمه واجب است.

اگر بگوئی در برخی روایات كلمه (مسلمة) قید نشده است می گوئیم همان كلمه مسلم اسم جنس است و شامل مرد و زن می باشد در كسب علم و كمال فرقی نیست بین مرد و زن و نیز در مقام تأكید و تحریص جستن علم در روایت نبوی آمده است:

اطلبوا العلم و لوكان بالصین، یعنی طلب علم نمائید ولو در عرصه چین باشد و نیز فرمودند اطلبوالعلم و لو كان بین ایدیكم نارتحرقون او بحرتغرقون، طلب علم كنید اگر چه باشد پیش شما آتش سوزان یا دریای غرق كننده باید باز نمائید و به جستن علم مشغول شوید.



بیاموز دانش بآموختن

گرت سوی چین هم بباید شدن



اگر عالمی از ملك برتری

وگر جاهلی مانده ی ممتحن



و نیز در آیات قرآنیه تصریح شده كه درجات عالیه مخصوص صاحبان علم و حكمت است قال الله تعالی : الذین اوتوالعلم درجات (آیه 11 سوره مجادله) و نیز فرمود: و من یوتی الحكمة فقد اوتی خیر كثیرا (آیه 269 سوره بقره) و نیز فرمود: هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون (آیه 9 سوره زمر) و در ابیات منسوب به امام العارفین امیرالمؤمنین علی علیه السلام به فضیلت و شرافت اهل علم تصریح شده است:



لافضل الا لاهل العلم انهم

علی الهدی لمن استهدی ادلاء



و نیز از اشعار درربار منسوب بمعلم الملك و الملكوت ولی الله اعظم علی علیه السلام است



[ صفحه 356]





لیس الجمال باثواب تزینها

ان الجمال جمال العلم و الادب



لیس الیتیم الذی قدمات والده

ان الیتیم یتیم العقل و الحسب



زینت نه بجامه است ای مرد خدا

در علم شود زینت انسان پیدا



از موت پدر نمی شود طفل یتیم

آن است یتیم كز خرد ماند جدا



و در نهج البلاغه در خطبه عرشیه قطب ارائك توحید حضرت امیر اهل ایمان علی علیه السلام است الناس ثلاثه عالم ربانی و متعلم علی سبیل النجاة و همج الرعاع.

الحق حكیم سعدی مصلح الدین شیرازی رحمة الله علیه نیكو گفته است



ایها الناس جهان جای تن آسائی نیست

مرد دانا بجهان داشتن ارزانی نیست



خفتگان را چه خبر زمزمه ی مرغ سحر

حیوان را خبر از عالم انسانی نیست



داروی تربیت از پیر طریقت بستان

كادمیرا بتر از علت نادانی نیست



روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد

نتوان دید در آئینه كه نورانی نیست



شب مردان خدا روز جهان افروز است

روشنان را بحقیقت شب ظلمانی نیست



پنجه ی دیو ببازوی ریاضت بشكن

كاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست





[ صفحه 357]





طاعت آن نیست كه بر خاك نهی پیشانی

صدق پیش آر كه اخلاص به پیشانی نیست



حذر از پیروی نفس كه در راه خدا

مردم افكن تر از این غول بیابانی نیست



(عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند

مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست)



با تو ترسم نكند شاهد روحانی روی

كالتماس تو بجز راحت جسمانی نیست



به بری مال مسلمان و چو مالت ببرند

بانگ و فریاد برآوری كه مسلمانی نیست



آن كس از دزد بترسد كه متاعی دارد

عارفان جمع نكردند و پریشانی نیست



آنكه را خیمه بصحرای قیامت زده اند

گر جهان جمله بلرزد غم ویرانی نیست



یك نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد

مشنو ار در سخنم فائده ی جانی نیست



حاصل عمر تلف كرده و ایام به لهو

گذرانیده بجز حیف و پشیمانی نیست



سعدیا گر چه سخندان و مصالح گوئی

بعمل كار برآید به سخندانی نیست



قال الجواد علیه السلام: العلماء غرباء لكثرة الجهال بینهم، صاحبان علم و حكمت و معرفت غریب می باشند در میان اهل جهل كه بسیاری از مردمند عالم همزبانی ندارد كه با او انس گیرد لذا در میان خلق غریب است.

پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ارحموا ثلاثا عزیز قوم ذل و



[ صفحه 358]



غنی قوم افتقر و عالما یلعب به الجهال. ملا جلال الدین بلخی این حدیث را به نظم در مثنوی آورده است.



گفت پیغمبر كه بر این سه گروه

رحم آرید ار زسنگید ار زكوه



آنكه او بعد از عزیزی خوار شد

وآنكه بد دارا و بی دینار شد



آن سیم آن عالمی كاندر جهان

مبتلا گردد میان ابلهان



قال الجواد علیه السلام: اربع خصال معین المرء علی العمل، الصحه و الغنی والعلم و التوفیق.

حضرت امام جواد علیه السلام فرموده چهار خصلت است كه آدمی را در مقام عمل كمك و یاری می كند اول عبارت است از صحت دوم بی نیازی سوم علم چهارم توفیق.

شكی نیست كه هر یك از این خصلت های چهارگانه در كمك و یاری انسان در مقام عمل موثرند به طوری كه اگر هر یك از این خصال را انسان واجد نباشد از انجام عمل نیك عاجز و توانائی بر آن نخواهد داشت زیرا آدمی كه صحت و سلامت روحی و جسمی ندارد كاره ای نیست و كاری از او ساخته نیست و آنكه بی نیاز و متمكن نباشد فاقد قدرت و توانائی بر انجام كار خیر است از دست خالی كاری ساخته نیست و تا علم و دانش نباشد عمل روح ندارد عمل بدون علم مانند جسم بی جان است و از همه مهم تر توفیق است زیرا چه بسا اسباب و وسائل سه گانه اول موجود باشد اما انسان موفق نباشد باز عمل خیر از او تحقق نپذیرد پس باید از خدای متعال خصال چهارگانه را در انجام عمل خوب و كار خیر درخواست نمائیم و امید است خدا این چهار چیز بما عطا و



[ صفحه 359]



عنایت فرماید و هیچگاه از ما سلب توفیق نفرماید.

(لمؤلفه)



از خدا خواهیم توفیق عمل

چه بتوفیق است انجام عمل



صحت و علم و غنا را از خدا

جمله خواهانیم و توفیق از خدا



ای خدای مهربان ذوالجلال

تو بما بخشا تمام این خصال



و از كلمات حكمت آموز و نكات درربار صادر از لسان حضرت امام جواد علیه الصلوة و السلام است قال (ع): الفضائل اربعة اجناس احدها الحكمة و قوامها فی الفكر و الثانی العفة و قوامها فی الشهوة و الثالث القوة و قوامها فی الغضب و الرابع العدالة و قوامها فی اعتدال النفس.

فرمود فضیلت چهار چیز است اول حكمت است و قوام آن در فكر است دوم عفت كه قوام آن در شهوت است سوم قوه و نیرو است كه قوامش در غضب است چهارم عدالت است كه قوامش در اعتدال نفس است.

قال علیه السلام: كثرة البكاء زینة الخوف و التقلل زینة القناعه و ترك المنی زینة المعروف و الخشوع زینة الصلوة و ترك ما لا یعنی زینة الورع.

فرمود زیاد گریه كردن زینت ترسیدن از خداوند است و به كم ساختن زینت قناعت است منت نگذاشتن به خلق نشانه فضیلت خوبی است خشوع زینت نماز است ترك آنچه معنی ندارد زینت پرهیزكاری و پارسائی است.

قال علیه السلام: العلم علمان مطبوع و مسموع و لا ینفع مسموع اذا لم یكن مطبوع.

فرمود علم دو نوع است اول آن علمی است كه در دل تابش كرده و نقش بسته و بر لوح سینه طبع گردیده است این علم موهبتی الهی است دوم علم



[ صفحه 360]



مسموع است كه به شنیدن از این و آن برای آدمی حاصل می شود و تا به خاطر نقش نبسته سودی ندارد و مادامی كه علم مطبوع نباشد علم مسموع پایدار و استوار نخواهد بود چه علم مطبوع حكم جوهر دارد و علم مسموع عرض است این است كه گفته شده علم بكثرت تعلم نیست بلكه نوری است خدادادی كه اشراق می شود بر دل های انسان هائی كه خدا بخواهد.



علمی كه حقیقت است درسی نبود

درسی نبود هر آنچه در سینه بود



صد خانه پر از كتاب سودی ندهد

الا كه كتابخانه در سینه بود